معماری صومعهای در قرون وسطی
هنر مذهبی، یعنی تنها هنری که تا این جا ما را به خود داشته است یا تمامی معماری قرون وسطی را تشکیل نمیدهد. در کنار کلیسا، بناهای دیگری نظیر کاخ، خانه و صومعه به وجود میآید. همهی اینها از مظاهر معماری است که خواستار
نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
هنر مذهبی، یعنی تنها هنری که تا این جا ما را به خود داشته است یا تمامی معماری قرون وسطی را تشکیل نمیدهد. در کنار کلیسا، بناهای دیگری نظیر کاخ، خانه و صومعه به وجود میآید. همهی اینها از مظاهر معماری است که خواستار بررسی جداگانهای میباشد.
اگر خود را در دیدگاه روشها قرار دهیم، میبینیم که معماری غیرمذهبی کوچکترین جزئیات ساختمانی و زینتی را که اصول آن در معماری مذهبی وجود نداشته باشد، فاش نخواهد ساخت: همان طریقهی دیوارکشی و همان عناصر تزئینی که در هر دو به چشم میخورد. نحوهی ساختمانی با هدف بناها وابستگی ندارد. سیستم زینتی که از یک طریقهی بسیار منطقی شیوههای اسکلت بندی ناشی میشود با متنوعترین موارد اجرایی همراه میباشد. قالب گیری و مجسمه سازی معماری در تمامی بناها از همان قوانین اطاعت میکند. این قوانین شبیه کلمات و فرمهای زبانی هستند که صرف نظر از طرز فکر، به یک صورت باقی میماند. بیانها تا بی نهایت تغییر مییابد و خصوصیات آثار از نحوهی گروه بندی و پیوستگی آنها ناشی میشود.
روشهای عمومی
الف) ساختمانهای طاقدار
به عنوان نمونههایی از توسعهی روشهای ساختمانی قرون وسطی، در تصاویر 1 و 2 یک سالن صومعه و سالن مهمان سرا متعلق به درخشانترین دورهی هنر گوتیک را، یعنی نیمهی اول قرن سیزدهم، نمایش میدهیم:تصویر 1 مربوط است به سالن غذاخوری صومعهی «سن مارتین دِشام». در این نمونه ترتیبات یک کلیسای دو شبستانی و ادغام مزایای یک روشنایی مستقیم با تمام سادگیهای تعادل گیری بدون کمان تکیه گاهی، به کمک دیوارهای اتکایی که مستقیماً به هم تکیه دادهاند، به چشم میخورد. طاقها دارای رگهاند و دیوارهای تکیه گاهی نظیر دیوارهای کلیساهای معاصر به عقب رفتهاند. ستون بندی با چنان سبکی همراه است که تصور میشود از فلز ساخته شده و تعادل از طریق روش ابتکارآمیزی که شکل ضمیمه، تصویر جامع آن را نشان میدهد، صورت گرفته است: در این ترتیبات تعادل از کمانهای «دوبلو» با نیم رخ غیرمتقارن استفاده به عمل آمده است.
جزئیات زینتی از تمام جهات شبیه به جزئیات معماری مذهبی است: در این ترتیبات همان نیم رخهای رگهای کلیساهای معاصر دیده میشود و تشکیلات حجاری که با مهارتی کم نظیر انجام یافته، آن چنان با سبک حجاری کلیساها شباهت دارد که ما ناگزیر شدیم یکی از سرستونهای همین سالن غذاخوری را از نوع حجاری زینتی قرن سیزدهم تصور کنیم (تصاویر 3 و 4).
تصویر 2 (مهمان سرای صومعهی «اورزکمپ (1)»)، نمونهای از سالن طاقدار سه شبستانی است. در این جا نیز سعی شده است از طرحی که شامل تکیه گاه مستقیم طاقها میباشد استفاده شود:
هر سه شبستان دارای ارتفاعی مساوی بوده، توسط دیوارهای تکیه گاهی که مستقیماً روی دیوارها قرار گرفتهاند، نگه داری شدهاند.
و بالاخره معماری مذهبی به دلیل اجتناب از طاقهای دهانه گشاد و زیاد مرتفع، بارها از سالنهای مربع شکل با پایهی مرکزی استفاده به عمل آورده است. سالن غذاخوری صومعهی «سن مارتن دِشام» را در نظر بگیریم که دارای دو سطح سقف دار میباشد. مجموعهی ستونها به یک پایهی مرکزی محدود شده و یک تیپ ساختمانی با طرح مربع شکل کاملاً رایجی را که در سالنهای «کاپیتولر» اکثر صومعهها به کار رفته، به وجود آورده است. معمولاً نوک راست پایهها به ترتیباتی کاملاً ضروری ختم گردیده است. خود طاقها دارای ارتفاع کمی میباشند: به کمک استراحتی که رگهها روی پایهی مرکزی دارند، میتوان فلش آن را کاهش داد. اکثر سالنهایی که به این طریق ساخته شدهاند کم ارتفاع بوده، یک طبقهی قابل سکونت بر بالای طاقهای آنها قرار دارد.
بعضی اوقات به منظور گسترش فضای چهارگوش سالن، بر تعداد پایههای استراحت گاهی افزوده میشود. دو طرح صفحه 347 نحوهی این ترتیبات آزاد را نشان میدهد.
ب) داربست
شیروانیها:
به جای طاق دار کردن سالنهای بزرگ، غالباً به «قرار دادن یک شیروانی نمایان روی آنها اکتفا شده است». این شیروانی درست شبیه ترتیبات داربستهای نمایان کلیساها میباشد. شیروانی شبستان «سن ژان» شهر «شالون» (تصویر 5) از هیچ نظر خاصی با شیروانیهایی که روی سالنهای «اوشه (2)» (قلمرو اسقف) در «اوگزر (3)» و بیمارستان «تونر (4)» و روی سالن بزرگ کاخ «پواتیه» و سالنهای «اتادوبلوآ (5)» و «پاله دو پاری (6)» قرار داشت، فرقی ندارد.موقعی که سالن دارای دو شبستان میباشد، به جای دربرگرفتن هر دوی آنها در زیر یک شیروانی مشترک، گاهی یک شیروانی روی هر کدام از آنها ترتیب داده میشود (تصویر 6-N). به این ترتیب از هزینه به میزان فاحشی کاسته میشود اما معایب زیادی نظیر بدی جریان آب باران و انباشته شدن برف پدید میآید. مقطع N متعلق به دو شیروانی موازی است که سالن«بلوآ» را میپوشاند.
روی بناهای مسکونی و همین طور روی شبستانهای کلیساها، شیروانیهای دورهی روم دارای سراشیبی نسبتاً کم بود؛ در زمان گوتیک شیبها تندتر میشود.
شیروانیهای «رمان» به دلیل خمیدگی ضعیف، الزاماً دارای سطحی مسطح بود. شیروانیهای دورهی گوتیک معمولاً دارای سطحهای شیب دار کوچک (شکل T) بوده، به کمک چند «بلوشه (7)» (چوبی که در زوایای سقف بوده، سر تیرها را روی آن میگذاردند) تشکیل دهنده پایه لغزنده روی داربست شیروانی قرار گرفتهاند: فشار ضعیف این شیروانیهای کوچک به وسیلهی خود کف که به منزلهی یک «تیران» مداوم میباشد، خنثی گردیده است.
انبارهای صومعهها و هالهای بعضی از شهرهای «نورماندی» را میتوان جزو جالبترین نمونههای داربست سازی گوتیک به حساب آورد. اغلب این هالها دارای سه سطح میباشند که این سطوح به کمک کمانها یا ردیفهایی از پایه از هم جدا شدهاند.
تصویر 7 (انبار صومعه «موبوئیسون (8)») متعلق به قرن سیزدهم است. در این تصویر بازگشت به سیستم «رمان» برای شیروانیهای حامل چوب بست مشاهده میشود.
این سیستم چوب بست دار به نحوی باز هم آشکارتر در تصویر 8 (انبار صومعه «مِسله (9)» واقع در نزدیکی «تور»، متعلق به قرن پانزدهم) به کار رفته است.
از طرفی انبار صومعهی «مِسله» از یک خصوصیت نسبتاً ابتکاری برخوردار است. برای جلوگیری از انباشته شدن وزنه در یک نقطه، ترتیبی داده شده که «آنتره (10)» (تخته بندی افقی برای اتصال دو چوب نگه دارندهی سقف) روی نوک تیرها قرار گیرد. سپس قسمت فوقانی درون «آربالتریه (11)» (چوبی که سقف را نگه میدارد) و قسمت تحتانی درون تیر جمع گردیده است (شکل A). این طریقهی جزئی را در داربست کلیسای «رِم» که به همان زمان تعلق دارد، به کار رفته است (تصویر 9).
چه در بناهای مسکونی و چه در ساختمانهای مذهبی، شیروانیهای ترکش دار جنبهی استثنایی دارند و جز در پایان قرن چهاردهم اثری از آنها به چشم نمیخورد: در همهی ادوار نقطهی ختم شیروانی به صورت «پی نیون» است.
کف ها:
طبیعی به نظر میرسد که در موقع احداث دیوارهای بنایی، تیرهای کف درون این دیوارها کار گذاشته شود. این عمل که مانع از رسیدن هوا به نوک تیرها میگردد، برای حفاظت از چوب چندان مناسب نمیباشد: هرگز دیده نشده که تیرها در ضخامت دیوارها فرو روند بلکه روی «کوربوهایی» حمل گردیدهاند (تصویر 10-A).حتی ساختمانهایی سنگی وجود دارد که در آن بیهوده سعی شده است تا تکیه گاهی برای تیرها پیدا شود: این تیرها از قسمتهای بنایی جدا بود و روی پایههایی حمل میگردید. در آخرین دوران هنر گوتیک، استحکام تیرها و دیوارها به کمک لنگرهای آهنی تضمین شده بود.
چوب نباید از هوا محروم باشد: چوبهای سقف، پوشیده از اندود نبوده، به صورت لخت باقی میماند یا به وسیلهی روغن پوشش یافته است. برخی از سقفها به وسیلهی طاقهای کوچکی (شکل B) که روی تیرهایی با خمیدگی 45 درجه قرار دارند، ساخته شدهاند. ترتیبات همیشگی در شکل A نشان داده شده است: چند تیر و یک داربست حامل کف و روی کف یک فضای مخصوص سنگ فرش.
دامنههای چوبی:
تنها در مناطق خیلی پردرخت نظیر «تیرول (12)»، سوییس، سوئد و روسیه است که میتوان با ساختمانهایی که به وسیلهی تنههای درخت روی هم چیده شده ساخته شدهاند، روبه رو گردید (مثل «شاله (13)» و «ایسبا (14)»).برای صرفه جویی در مصالح، تنها به یک پوشش یا دامنهی چوبی که فضاهای خالی آنها توسط مصالح معدنی انباشته شده است، اکتفا میشود. نظر به عایق بودن، جدارهایی که به این طریق ساخته میشود امکان میدهد تا در زیر ضخامتهای کم بتوان مانعی در برابر تغییرات حرارت به وجود آورد. نازکی این دیوارها در شهرهایی که قیمت زمین بالاست، فوق العاده پر ارزش میباشد و سبُکی آنها امکان میدهد تا با ترتیب دادن طبقات به صورت برآمدگی، به حدود شارع عمومی رخنه نمود.
تعداد ناچیزی از این دامنههای چوبی که به جای مانده، به ما اجازه میدهد تا نمونههای فعلی مورد استفاده را به قرون وسطی نسبت دهیم. قطعات اصلی را پایهها و «سابلیر (15)»ها (تیر حمال) تشکیل میدهند و قطعات فرعی عبارتند از پایههای کوچک عمودی و حائلهای اریب. در بافت شبکه، ترتیباتی از سنگ یا گِل و بعضی اوقات از آجرهای لعاب دیده به وجود آمده است.
غالباً چوب بستها، مزین به مجسمه میباشند و هیچ وقت به وسیلهی اندودی که باعث پوسیدگی چوب میشود، پوشش نیافته است: چوبها یا لخت بوده یا به وسیلهی سنگ لوح یا تختههای نازک پوشیده شده است.
تصویر 11 نشان دهندهی ترتیباتی است که برای برآمده نگه داشتن تدریجی طبقات سردرها به کار میرود. در نمونهی A، «سابلیر» طبقهی فوقانی بر روی رئوسی از داربست قرار دارد. در شکل B که طریقه عمومیتری است، «سابلیر» بر روی تیرهایی که دارای نوک برجستهاند، حمل گردیده است.
این تیرها به وسیلهی چند ستون کوچک به پایههایی که آنها را حمل میکنند، متصل گردیدهاند. با قرار دادن نوک پایه درون یک حفرهی چوبی، میتوان بدون هدر دادن مصالح طوری عمل نمود که این حفرهها با بدنه پایه یک جسم را تشکیل میدهند و در ضمن وزنه ترتیبات زیر «سابلیر»ها (تصویر C) را که به وسیلهی برآمدگی تدریجی به وجود آمده، چوب بست طبقهی تحتانی را به استحکام طبقه برآمده مربوط میسازد، روی تیرهای مزبور قرار داد.
جزئیات و ترتیبات
درگاهها:
ناامنی شهرهای قرون وسطی، قرار دادن روزنهها در مقابل معابر عمومی را خطرناک میساخت: سکونت شهری به عنوان درگاه طبقهی هم کف، فقط دارای یک درب پرویک دالان دکان مانند که به وسیلهی پنجرههای بیرونی و چوبی محکم بسته میشد، بودند. پنجرههای طبقهی هم کف به تعدادی روزنهی کوچک مختصر گشته بود یا آن که روی حیاطهای داخلی باز میشد.تنها از ناحیهی طبقهی اوّل بود که جرأت باز کردن پنجرههای بزرگ نمودار گردید. اما در این مورد ترتیبات جبران کنندهای صورت گرفت و در خانههای مسکونی متمولین، سردر کم کم به صورت یک جدار مشبک درآمد. موقعی که ساختمان چوبی بود، تقریباً به چوب بست آن مختصر میگشت، اما با تعدادی پنجرهی شیشهای به جای ترتیبات زینتی. موقعی که ساختمان با مصالح بنایی بنا میشد، فقط یک پوشش نازک که از داخل به وسیلهی چند دیوار تکیه گاهی تقویت شده بود، در آن به کار میرفت. این دیوارها بین گیلوییهای پنجرهها قرار گرفته بود و پنجرهها غالباً تمامی عرض سردر را اشغال میکردند.
در «کلونی» چند خانه به سبک «رمان» وجود دارد. در «پرووَن»، «رِم»، «کورد (16)» و «سن ایری (17)»، خانههایی به سبک گوتیک به جای مانده است که در آن، طبقهی اوّل تماماً پنجره دار میباشد.
پنجرههای خانههای مسکونی از دو لحاظ با پنجرههای بناهای مذهبی تفاوت دارند:
1- این پنجرهها به جای آن که در دیوارهای زیاد بلند ترتیب یابند، در ارتفاع محدود اشکوبهها محصور میگردند.
2- پنجرههای کلیساها ثابت بوده، تجدید هوا در فضاهای وسیع آنها صورت میگیرد بدون آن که لازم باشد از جدارهای متحرک شیشهای استفاده شود. پنجرههای خانهها به آسانی باز شده، در عین حال هم تهویهی آپارتمان و هم تماشای خیابان را امکان پذیر میسازد.
شرط ارتفاع در زیر کف، تقریباً در همه جا باعث شد که مخروطی پنجرههای کلیساها جای خود را به یک منحنی کم و بیش فرو رفته بدهد. معمولاً کمان دایرهی C (تصویر 12)، گاهی اوقات مخروطی مسطح شده (A) که کمتر از کمان دایره فشار میآورد و دیوارکشی آن، از ظرافت و دقت کمتری برخوردار میباشد. حتی در بناهای صومعه «کلونی» مخروطی شکسته (B) دیده میشود.
تصویرهای 13 و 14 ترتیبات عناصر سنگی که حامل شاسیهای بازکننده پنجرهها میباشد را نشان میدهد.
شاسی که تا حد ممکن در نزدیک پوشش خارجی سردر واقع شده است، بر روی یک دیوار تکیه گاهی کوچک در ارتفاع لازم قرار دارد. در حد فاصل سمت چپ و راست درگاه، چند نیمکت سنگی نصب شده که از آن میتوان بیرون را تماشا کرد.
فرم کمانی تناسب زیادی با کادر یک درگاه باز ندارد و یک نعل درگاه مسطح ممکن است در زیر فشار طبقات فوقانی متلاشی گردد. با آمیختن کمان و نعل درگاه با هم، از هر دوی آنها استفاده به عمل میآید: کمان، وزنه را حمل میکند و نعل درگاه نقش قاب را ایفا مینماید. این نعل درگاه یکپارچه است و برای کم کردن وسعت آن، سطح زائد را به وسیله یک رگه دیوار عمودی و گاهی اوقات توسط «تراوس (18)»های (چوب و یا میله عرضی برای نگاه داری میلههای پنجرهی افقی) سنگی تشکیل دهندهی «صلیب» تقسیم میکنند (تصویر 13، «پروون» و تصویر 14، «پیرفون (19)»).
در معماری انگلستان و «فلاندر»، برای آسان ساختن دید، بیشتر از پنجرههای برجسته روی لختی سردرها استفاده به عمل میآید که طرح آن در تصویر 15 مشاهده میشود. برجستگیهای شیشه دار که روی پایههایی حمل شده، تقریباً در کلیهی منازل انگلستان و «فلاندر» قرون پانزدهم و شانزدهم به چشم میخورد.
تا قرن سیزدهم، پنجرهها، فاقد شاسی خفته بود؛ جدار پنجره دار مستقیماً به سنگ میچسبید و این امر یک چفت و بست خیلی عایقی را تشکیل نمیداد. استفاده از شاسیهای خفته تنها در قرن پانزدهم عمومیت مییابد. این جدارها نظیر جدارهای کلیساها، به کمک قطعات کوچکی از شیشه با محافظ سربی تشکیل یافتهاند.
آبی که روی سطح خارجی این جدارها جریان مییابد، ممکن است به داخل نفوذ کند. همان طور که تصویر 13 نشان میدهد، قبلاً از نظر احتیاط، سوراخ F که در وسط سنگ تکیه گاهی به وجود آمده بود، در این سطح دوباره ترتیب مییابد.
کاشیهایی که درون یک شاسی «با چوبهای کوچک» محفوظ ماندهاند، متعلق به قرن هفدهم میباشد. شاسیهای «فوارهای»، تا قبل از قرن پانزدهم به هیچ وجه شناخته شده نبودند.
پنجرههای ضد آفتاب در داخل کار گذاشته شده است که تصویر 16 نحوهی نصب آنها را نشان میدهد. پنجرههای دوار که در انگلستان رواج زیادی داشت و هنوز هم در بعضی از ایالات فرانسه معمول میباشد، لااقل به قرن پانزدهم تعلق دارد.
«لوکارن (20)» یا پنجرههای شیروانی نمیتواند وجود داشته باشد مگر با بامهای پرشیب. این نوع پنجره در زمان گوتیک به ظهور رسید. منازل «رمان» فاقد آن بودند و در منازل گوتیک درگاههای «پی نیون»ها معمولاً به اندازهی کافی روشنایی میدادند تا شیروانیها را روشن سازند. درگاههای به صورت «لوکارن» فقط در قرن پانزدهم رواج یافت.
در مورد دروازهها، برای آسان ساختن آنها در صورت بروز حمله و احیاناً برای جلوگیری از جریانهای مزاحم هوا، تا حد امکان سعی میشد که ابعاد آنها چه در ارتفاع و چه در عرض کوچک باشد.
تقسیم بندی بادگیر به صورت جدار، تا قبل از قرن سیزدهم معمول نبود و دکوراسیون جدارها به کمک مجسمههای شبیه به پارچهی چین دار مربوط به بعد از قرن پانزدهم میباشد.
درب ورودی همیشه مجهز به یک گیشه است که امکان میدهد قبل از باز کردن، مراجعه کننده شناخته شود.
در پایان به عنوان یک عنصر فرعی درگاهها لازم است به سایبانها اشاره کنیم که درگاهها را از گزند آفتاب محفوظ میداشت و بخصوص مانع از آن میشد که باران به جدارهای شیشهای وصله ناپذیر ببارد. این سایبانها که اکثراً از میان رفتهاند، به وسیلهی «بولن (21)»ها (محلی برای نصب چوب بست در دیوار) و «کوربو»هایی که برای نصب آنها مورد استفاده قرار میگرفت، مشخص میباشند. در تصویر 17 حالت احتمالی چوب بست این سایبانها مشاهده میشود: نمونهی A از معماری منطقهی «نور» و نمونهی B از معماری منطقهی «میدی» و ایتالیا به عاریت گرفته شده است.
پلکانها:
پلکان خانههای مسکونی به صورت مارپیچ یا دارای طارمی مستقیم بوده، عرض آنها به حد لزوم کاهش یافته است. به منظور جلوگیری از بروز شلوغی در آپارتمان، تا حد ممکن سعی شده که پلکان در خارج قرار داده شود. موقعی که پلکان مستقیم است، به کمک یک سطح شیب دار پوشانده میشود و زمانی که به صورت مارپیچ است، آن را درون یک برج کوچک جای میدهند.تصویر 17 (شکل C) نشان دهندهی نوعی ترتیبات به صورت برآمدگی است که امکان میدهد پلهها به صورت معلق روی خیابان واقع شوند.
تنها در قرن چهاردهم و در کاخ «اوینیون» است که میتوان شاهد ظهور پلکانها با سطوح عریض و مستقیم بود. در قرن پانزدهم و در ساختمانهای «پیرفون» و «شاتودون (22)»، پلکانهای مارپیچی غول پیکر به چشم میخورد.
بخاریها:
قدیمیها به عنوان وسیلهی گرم کردن، فقط با منقل و بخاریهای متحرک آشنایی داشتند. یا آن که کانون آتش در وسط یک اتاقک با پوشش زنبیل مانند قرار داده میشد. یک وسیلهی دیگر نیز تنور زیرزمینی بود.سنت اتاق با کانون حرارتی مرکزی، در چند دهکده «لورَن (23)» به جای مانده است. سنت تنور قدیمی، در نقشهی صومعهی «سن گال» متعلق به قرن نهم به چشم میخورد. در آلمان استفاده از بخاری از ابتدای قرن پانزدهم رواج یافت:
طریقهی گرم کردن که مخصوص قرون وسطی میباشد، همان بخاری دیواری است. بخاری دیواری هم اکنون در سراسر آسیای صغیر وجود دارد. در فرانسه، این بخاری، زمانی که جهادکنندگان، مناطق فرانسه را در تماس با آسیا قرار میدهند رواج مییابد و به احتمال قوی توسط مجاهدین به فرانسه راه مییابد. تصویر 18 (B)، یکی از معمولترین ترتیبات آن را نشان میدهد: یک کانون حرارتی که روی آن، یک پوشش زنبیل شکل نیم دایرهای واقع شده است؛ با یک لوله که معمولاً به صورت برآمده ترتیب یافته، دور نوک آن یک کلاهک قرار دارد که مانع از دخول باد به داخل بخاری میشود.
به منظور رفع احتیاجات مجموعههای پرجمعیت مثل صومعهها یا کاخها، چندین کانون حرارتی مطبخ خانه درون یک حصار واحد قرار داده میشود (تصویر 18-M).
رساندن هوا به کمک روزنههایی که در قسمت تحتانی دیوارها تعبیه میشد، عامل جریانهای تحمل ناپذیر هوا محسوب میشد و پیداست که چه دشواری برای روشن نگه داشتن متناوب چندین بخاری در یک سالن وجود داشت. این دشواری به کمک یک روزنه که در قسمت فوقانی ایجاد شده بود، برطرف میشد: طاق سالن مخروطی است و به دو دنباله که درون همدیگر وصل شده، منتهی میشود که به این ترتیب جریان هوا برای سوخت تضمین شده، دودها به آسانی خارج میگردد.
نمونهی M متعلق به صومعهی «گلاستونبری (24)» است. نظیر همین نمونه در آشپزخانههای صومعهی «فونتورو»، کاخ دوکهای «بورگنی» در شهر «دیژون» و کاخ «مونتروی بِلی (25)» نزدیک «سمور» مشاهده میشود.
این نمونه بخاری و همین طور بخاریهای ساده، احتمالاً از شرق به فرانسه راه یافته است. نظیر آن در «اتوس» و اورشلیم وجود دارد.
مستراحها:
نقشهی صومعهی «سن گال» نشان دهندهی مستراحهایی است که در اطراف یک حیاط ترتیب یافته و به وسیلهی یک راهروی خمیده، از اماکن مسکونی جدا شده است. این تفکیک برای خانههای شخصی مرسوم بود.کاخها که در آن، همهی اماکن درون یک حصار تقویت شده گردآمده بود، تنها ساختمانهایی میباشند که دارای مستراحهای داخلی بودهاند: دقت میشد که آپارتمانها به وسیلهی پاساژهای محصور واقعی از هم جدا شوند. گاهی نیز مستراحها مستقیماً بر روی محوطههای درختکاری شده قلعه باز میشد. در «پیرفون»، یک برج برای مستراح اختصاص یافته بود. هر طبقه مستقیماً به چاه راه داشت و هوای خود چاه به وسیلهی یک هواکش تخلیه میگردید.
سیستم تهویه:
همان طوری که پیداست، تخلیهی هوای فاسد از همان دورهی گوتیک با دقت عمل جدی همراه بود.در سالنهای بیمارستانها بود که ترتیبات مربوط به تهویه نقش مهمتری ایفا میکند: تقریباً در همه جا، درگاهها طوری ترتیب یافتهاند که بر بالای تختخواب بیماران جریانهای طولی هوا به وجود آید.
در بیمارستان «اورزکمپ» (تصویر 19)، روزنههایی که در پایین دیوارها به وجود آمده، با پنجرهها مطابقت داشته و امکان میدهد که جریانهای بالاروندهی هوا به طور متناوب صورت گیرد. در بیمارستان «تونر»، روی پوشش شیروانی، سوراخهایی به شکل ستاره به وجود آمده است که از طریق آنها هوا وارد میشود.
در خانههای شخصی، غالباً سعی شده است (تصویر 20-C-B) که به جای قسمت پائین سقف اتاقها، یک خلاء یا یک نوع پنجره (V) اختصاص یابد که از آن جا هوا وارد شده، تهویهای بدون جریانهای ناراحت کننده صورت گیرد و در ضمن نیاز دودکشها از نظر هواگیری تأمین گردد.
چگونه خانههای قرون وسطی منهدم گردید:
تقریباً تمامی این خانهها که ترتیبات و نحوهی ساختمان بندی آنها قبلاً شرح داده شد، همان طور که تصویر 21 نشان میدهد، تغییر شکل دادهاند.پینوشتها:
1. Ourscamp
2. Evêché
3. Auxerre
4. Tonnerre
5. Etats de Blois
6. Palais de Paris
7. Blochets
8. Maubuisson
9. Meslay
10. Entrait
11. Arbalétrier
12. Tyrol
13. Chalet
14. Isba
15. Sabliere
16. Cordes
17. St.- Yrieix
18. Traverse
19. Pierrefonds
20. Lucarne
21. Boulins
22. Chateaudun
23. Lorraine
24. Glastonbury
25. Montreuil- Belly
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}